Mittwoch, 7. Oktober 2015

به دنبال یک زندگی ساده در کشور ایران

به دنبال یک زندگی ساده در کشور ایران
برگردیم به خاطرات آواخر سال 1388 و اوایل سال 1390من منتظر یک جریان سیاسی بزرگ بودم که  دردرون اخلاق 
سیاسی خودم این حس داشتم که این روزها یک اتفاقی را در ایران خواهد داد.  در رفت و آمد به دانشگاها دائم به آن 
گروه های سیاسی برای گرفتن اطلاعات سیاسی که کار به چه شکل پیش خواهد رفت و همیشه درگیر کارهای نیرو های 
سیاسی هم بندی کردن رابطه های گروه آزادیخواه گسیخته و جمع و جورکردن باقیمانده پراکنده و وحشت زده از دست 
.این سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات جاسوسی جمهوری اسلامی ایران

زندگی به سختی می گذرد در کشور ایران در آمد من تقریباً نه بلکه تحقیقاً صفر بوده و است. درآمد دوستان از نزدیک 
.همچنین صفر است و بی کارهستیم 

با ذخیره مختصری از گذشته پس انداز داشتیم برای اهداف کارهای سیاسی خرج کردیم , در گروه ما دوستانی نیز هستند
.تو هم تقریباٌ در میان ما و زندگی ما مشترک هستند درآمد چندی ندارند

در عین حال بسیاری از دوستان گروه های مختلف محترمانه از ما کناره می گرفتند و با رفتاری محتد و همبستگی به ما 
.هشدار می دادند که می خواهند زندگی کنند و خود را تو دردسرد نیندازند, اما همان هایی که کناره می گرفتند
به ما دل و استقامت برای مبارزه می دادند تا چراغ  گروه آزادیخواه روشن بماند و دوستانی که در زندان های
.جمهوری اسلامی ایران گرفتار هستند

آیا اینطور می شود در کشور ایران زندگی ساده داشت؟

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen