Freitag, 16. Oktober 2015

ماتریالیسم در کشور فرانسه

از زمان دکارت ( 1650-1596 ) میتوان یک جریان کاملا مادی در فرانسه تشخیص داد. دکارت تأثیر
 بسزائی دراین, این فلسفه هات اما از آن حرفی در میان نیست. و
در این عسر که تفکر فئودالی بسیار نیرومند بود و در علوم نیز رخنه داشت و تحقیق و مطالعه بطریقی
صورت میگرفت که در بالا گفته شد, دکارت برعلیه این اسلوب بمیدان مبارزه آمد. و
ایدئولوژی فئودالی آن طرز تفکری را میگویند که می خواهد انسان را بدو دسته: نجباء و عوام, قسمت
کند. نجباء دارای همه گونه حقوقی باشند, و سایرین دارای هیچ چیز. این طرز تفکر حتی به علوم هم
سرایت کرده بود, به این معنی کسانی حق تحصیل علم داشتند که با یک مشت امتیاز بدنیاء آمده باشند
تنها آنها بودند که لیاقت و شایستگی فهم و درک این مسائل را داشتند, دکارت برعلیه این برهان قیام کرده
و گفت: چیزی که در دنیا بهترین صورت بین مردم تقسیم شده هوش و فراست است؛ و بنابراین همه در
برابر علم متساوی الحقوق می شوند. و
 از طب زمان هم انتقاد بجائی می کند نمایشنامه مریض خیالی مولیرانعکاس همان انتقادات دکارت است
او می خواهد این علم واقعی بشود, و بر تحقیق و مطالعه طبیعت استوار باشد و آنچه که تا آنزمان آموخته
می شد و تنها به ارسطو و سن توماس مستند, بوده بدوریخته شود. و
دکارت در آغاز قرن هفده یعنی یکقرن پیش از انقلاب کبیر میزیست, بنابراین می توان درباره او حکم کرد
که از دنیائی که در حال فنا بوده بیرون شده و به دنیائی که در شرف پیدایش بوده است, گام نهاده و همین
وضع باعث شده که دکارت میانجی باشد, هم خواستار بنیان نهادن یک علم مادی باشد, و هم در عین حال
ایده آلیست و خواهان نجات دادن  ایدئولوژی دین, در عصر او وقتی می پرسیدند, حیوانات برای چه زنده
هستند؟ گاملاً بر طبق حکمت الهی پاسخ می دادند: زیرا حیات آنها روی یک اصل و مسببی است برعکس
دکارت استدالال می کرد که حیات جانوران برای آنست که از ماده ساخته شده اند, بعلاوه تصدیق داشت
که حیوانات بجز ماشینهای گوشتی و عضلانی چیز دیگری نیستند, مثل سایر ماشینها که از آهن و چوب
ساخته شده اند. و
بعلاوه فکر می کرد که این هر دو فاقد احساس می باشند, تا بجائی که پیروان فلسفه او, در دیر پور روایال
در ایام تدریس سک ها را گاز گرفته می گفتند, طبیعت چنان درست ساخته شده, که گوئی این ها دردشان
می آید! و
بنابراین در نظر دکارت حیوانات در حکم ماشین هستند. اما انسان با حیوانات فرق دارد, زیرا به عقیده او
دارای روح است. و
افکاری که دکارت تکمیل و دفاع کرده است, از یک سو یک جریان فلسفی کاملاً مادی و از سوی دیگر یک
جریان ایده آلیستی بوجود آورد. و
از آنها که رشته عقائد دکارت را دنبال کرده اند باید لامتری
یک- این صومعه که مخصوص زنان بود در 1204 در شوروز ساخته شد و در سال 1625 به پاریس انتقال
یافت. بعدها دانشمندان منزوی گرد آن جمع شده بتدریس دستور و منطق پرداختند. از قبیل نیکول آرتو ساسی
این دیر بعدها بدست لوئی چهارده بسته شد . مترجم لامتری( 1751-1709) را اسم برد. او همین بحث حیوان
ماشینی را گرفته تا انسان می کشاند. انسان چرا ماشین نباشد,؟ و در تشریح روح اینطور میپندارد که روح نیز
ماشینی و افکار و حرکات مکانیکی است. و
در این دوره است که ماتریالیسم انگلستان با افکار لاک به فرانسه رسوخ می کند. الصاق این دو جریان باعث
پیدایش ماتریالیسم کاملتری می شود که اکنون توضیح میدهیم. و

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen