Montag, 11. Juli 2016

اصلاحات رفورم یا انقلاب؟

در مورد مباحث اجتماعی, گفته میشود, آیا باصلاحات باید دست زد یا به انقلاب؟ بحث می شود
که برای تبدیل حکومت سرمایه داری نظام ایدئولوژی روحانیون ایرانی به حکومت دمکراسی و 
رسیدن به هدف, اصلاحات مداوم کافی است یا آنکه تغییر ناگهانی, انقلاب لازم است؟

در برابر این مسئله آنچه را که اکنون آموختیم بیاد می آوریم هر تغییر و تبدیلی محصول جنگ 
قوای مخالف است علت تکامل هر چیز وجود تضاد داخلی آنست زیرا هر چیزی عبارتست از یک 
واحد تضاد. جدال اضداد و تغییر امور را از مخالف آنها میتوان شناخت. آیا این تغییر و تبدیل 
چگونه صورت می گیرد؟

                        این مسئله تازه ایست که ما باید بررسی کنیم
میتوان فکر کرد که این تغییر رفته رفته دست می دهد . و سیب نرسیده که بسیب رسیده تبدیل
.می شود با یک ردیف تغیرات کوچک کوچک جلو می رود

بسیاری از مردم گمان می کنند که جامعه کم کم عوض می شود تغییر جامعه سرمایه داری به  
حکومت دمکراسی حاصل جمع یک مشت تغییرات جزئی است این تغییرات جزئی همان اصلاحات
است که روی هم رفته تغییرات تدریجی مارا به مرحله جامعه دمکراسی میرساند

       .این تئوری فرضیه استدالالی همانستکه بنام رفورمیسم: اصلاح طلبی, خوانده می شود
کسانیکه طرفدار چنین روشی باشند, رفورمیست نام دارند یعنی اصلا طلب, و باید در نظر داشت که 
این جماعت فکر می کنند فقط اصلاحات کافی است, و مجموع این اصلاحات است که بطور محسوسی 
.جامعه را تغییر می دهد

                              .ببینم که این ادعا درست در می آید

                                             یک- استدلال سیاسی
اگر بعملیاتی که در سایر کشورها شده توجه کنیم. دیده می شود هر کجا در راه اصلاحات قدم گذاشته
به نتیجه نرسیده است. تغییر شکل حکومت سرمایه داری به دمکراسی انهدام اصول سرمایه داری 
استدال سیاسی به گذشته اتحاد جماهیر شوروی, صورت گرفته بوده است اما می دانیم که این تغییر 
.محصول اصلاحات تدریجی نبوده و نتیجه انقلاب اکتبر بوده است

                                      دو- استدلال فلسفی
آیا بطور کلی, تغییر شکل امور نتیجه تغییرات جزئی است, و از اصلاحات بوجود می آید؟ باز هم به 
واقعیات می نگریم هر گاه تغییرات و تحولات را بررسی کنیم می بینیم که تا بی نهایت ادامه ندارد, و 
مداوم نیست. لحظه ای میرسد که, بجای تغییرات جزئی تغییر با یک جهش ناگهانی صورت می گیرد

یک- باید در نظر داشت که این نوشته  قبل از جنگ اخیر و شرایط جدید اجتماعی تدریس میشده است
بعلاوه آنطور هم که بعضیها تصور می کنند شک حکومتی و اجتماعی کشورهای شرقی اروپا و اوگراین 
با روسیه نیزآفریقا سوریه با عراق حاصل یک سلسله جنگهای داخلی است که هنوز هم ادامه دارد و 
.شکست فاشیزم بمنزله شکست قوای حاکمه و انقلاب اجتماعی آن کشورهای است

                                           ترجمه
زمین را مثال می زنیم. در اینجا ملاحظه می شود که چندی بچند تغییرات ناگهانی, و بصورت حادثه در 
می آید. در دوره ای که بنام قبل از تاریخ معروف است, انسان ها غار نشین مرحله ایست بنام شکار و 
.از پوست حیوان را می پوشیدند و گوشتشان را می خوردند

کم کم, در سطح زمین تغییراتی حاصل می شود و دوره ای که در تورات بنام طوفان نوح و در علوم بنام 
دورۀ بارانهای سیلابی معروف است تمدن عصر شکار را خراب می کند. با قیمانده مردم آن زمان به 
.غارها پناهنده شدند و نوع زندگی آنها کاملاً تغییر کرد

.می بینیم که زمین و تمدن دچار یک تغییروتحول ناگهانی می شود که ازحوادث طبیعی زمین ناشی شده 
است
در تاریخ اجتماعات نیز تغییرات تند و ناگهانی انقلاب مشاهده می گردد. امروزه حتی کسانی که از 
دیالکتیک بی اطلاع هستند می دانند که در تاریخ تحولات شدیدی بوقوع پیوسته است ولی تا قرن هجدم تصور
می شد که طبیعت جهش ندارد و نمی جهد: کسی نمیخواست در دنباله تغییرات جهش را ملاحظه کند ولی 
.علوم نمودار شده نشان داد که در کلیه امور تحولات بطور ناگهانی می رسد

امروز, آنهائیکه این تحولات تند را نمیتوانند انکار کنند آنرا به تصادفات و حوادث تغییر میکنند, حادثه آن 
.چیزیست که هم امکان وقوع دارد و هم ممکن است رخ ندهد
انقلابات تاریخ بشری را اینطور توجیه میکنند که: اینها عبارتند از حوادث مثلاً از نقطه تاریخ فرانسه, سقوط 
لوئی شانزدهم و انقلاب کبیر را محصول بی کفایتی و بیعرضه گی لوئی شانزدهم می دانند هر گاه او مردمی 
با اقتدار میشد انقلاب صورت نمی گرفت, و حتی میگویند که دروارن خوردن غذایش را زیاد طول نمیداد 
.توقیف نمی شد, و جریان تاریخ عوض میشد پس انقلاب فرانسه تصادفی است 

دیالکتیک بر عکس, وقوف دارد که انقلاب جبری است تغییرات مداوم گوناگونی وجود دارد که وقتی با هم جمع
.شد, موجب انقلاب می شود

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen